( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

خبرنگاری خطرنگاری است!

60 روزنامه نگار وحشت زده  میان آسمان و  زمین!‌‌ ،یکبار دیگر یادداشتهای حمید دهقان را که درکتاب خاطرات مطبوعاتی سید فرید قاسمی چاپ شده است مرور می کنم. دهقان از روزی که قرار است به مناسبت برگزاری اجلاس شورای وزیران " اکو"  درسال 71 همراه با دو روزنامه نگار ایرانی دیگر روانه کویته پاکستان شود نوشته است. بیش از 60 روزنامه نگار  ونیز گزارشگر  رادیو تلویزیون برای پوشش این اجلاس دعوت شده بودند ...  دو هواپیمای سی 130 حمل و نقل نظامی ارتش پاکستان از همان هواپیماهایی که سقوط یکی از همانها منجر به مرگ ضیاء الحق رییس جمهور اسبق پاکستان شده بود این 60 روزنامه نگار را به شهر"سی بی" برای شرکت درجشنواره ای باشکوه انتقال می دهد. هنوز ده دقیقه از پرواز نگذشته است که هوای داخل هواپیما تغییر می کند و بوی سوختنی شدیدی در کابین منتشر می شود."دهقان" ، تلاش بسیاری می کند تا آن لحظات هول برانگیز خود را توصیف کند. او از مهارت خلبان و فرود موفقیت آمیز آن می نویسد و اینکه اگر مهارت مانور خلبان نظامی نبود هیچکدام از آنها زنده نمی ماند. او می نویسد: "در فرودگاه هواپیمای دیگری برای انتقال ما آماده شده بود ، ولی بسیاری از روزنامه نگاران از آن پیش آمد چنان ترسیده بودند که از خیر سفر به "سی بی " گذشتند و به هتل باز گشتند."  او آنگاه نتیجه می گیرد که :" این عمل درستی نبود ، یک روزنامه نگار نباید به خاطر ترس از هواپیما از انجام ماموریت  صرفنظر کند. روزنامه نگاری یعنی قبول خطر...                            

انگار ناف خبر و خبرنگار را با خطر بریده اند .این را می توانی از طنز قابل تامل "انون" در خصوص کارکرد روزنامه نگاران بخوبی لمس کنی. آنجا که می گوید:" روزنامه نگار کسی است که ازهر آدم تنبلی بیشتر کارمی کند.دیوید رندال در کتاب روزنامه نگاری حرفه ای که استاد عزیزم قاضی زاده آن را ترجمه کرده است در جایی که ویژگیهای گزارشگر توانمند را شرح می دهد می نویسد:" کار روزنامه نگار در اصل سر در آوردن از چند و چون واقعیت هاست. او نخست به میان حادثه پا می گذارد ، از درهای بسته می گذرد، اغلب خود را به خطر می اندازد تا به سر رشته واقعیت دست یابد اگر چنین نکند از چه کسی می توان انتظار داشت؟ سردبیر؟ مقاله نویس؟".                                                   

نمی دانم می توانم شرایطی را تصور کنم که گروهی روزنامه نگار و خبرنگار رادیو تلویزیونی در حالی که در میان دود و آهن و فولاد اسیرند قرار است در فاصله کوتاهی تمامی اشارات رندال را پیاده کنند! نمی دانم چگونه  قرار است از در بسته ای گذر کند که عبور از آن هم محتوم به فناست. خبر ، یعنی خطر ! حالا چه توفیری می کند که بدانی آیا هواپیما حاوی جعبه سیاه بوده است یا نه . یا شاید بتوان اثر انگشت استکبار جهانی را لای  قراضه های هرکولکس سی 130پیدا کرد.، یا  به جان آلودگی هوای تهران بیفتیم و تمام کاسه کوزه ها را سر این بی زبان خرد کنیم. یا هم مثل من تلاش کنیم تناسبی میان نجات خبرنگاران ایرانی در سی 130 پاکستانی، با حادثه اخیر بیابیم.  راستی مگر قرار است اتفاقی بیفتد که خبر را از جنس سخت اش بنویسی یا از نوع نرمش، دایره ای یا از نوع بازگشت آن. خبرنگاری خطرنگاری است .تیتر خبرنگاری فعل منفی ندارد، روشن وبدون ابهام است. خبرنگار نیازی به آکاردئون دست گرفتن و در خیابانهای شهر بین اینهمه گدا و ترافیک و ایدز گشتن و ؛ سلطان قلب ها را خواندن ندارد .  خبرنگار می داند که روزی هم باید از میان لاشه و خون وقتی که لنگ کفش همکار عکاسش را فاتحانه بیرون می کشد تا به پدر پیر وخمیده اش نشان دهد تیتری گویا  برای روزنامه واقعیت خود پیدا کند و عکسی که واقعیات را معکوس جلوه ندهد روی پیشانی جای دهد....

نظرات 12 + ارسال نظر

یاد و خاطره شان جاوید. کاش قدر زنده ها را هم بدانیم.حیلی جالب و خواندنی بود

جز تسلیت چه می توان گفت ...

شاهرخ 1384,09,20 ساعت 08:18 http://press.blogfa.com

مقدمه وبلاگتان بسیار جذاب و پخته است. قلم بسیار شیوایی دارید. ... تشکر از ابراز لطفتان و از اینکه با این وبلاگ پرمحتوی آشنا شدم، خوشحالم. ضمناٌ مشکلی در بازکردن تصاویر وبلاگتان وجود دارد.

شاهرخ 1384,09,20 ساعت 08:32 http://press.blogfa.com

البته آنها رفتند و رفتنشان داغ بزرگی بر دل خانواده آنها گذاشت. اصحاب رسانه هم که از ابزار قدرتمند رسانه‌ای نهایت استفاده و یا سوء استفاده را کردند و با قیافه های اشک آلود و حزن انگیزشان در برنامه های مختلف در این چند روز تعطیلی،‌ مردم کشورمان را بیش از پیش افسرده ساختند.... . اما سوال من اینست که مگر ستاد مشترک ما نیروهای زبده خبرنگار و سمعی - بصری نداشت که داشت. مگر استان هرمزگان خبرنگار و گروه خبری نداشت که داشت. مگر محدوده دسترسی به عملیات این رزمایش همگانی بود که نبود . پس چرا این تعداد خبرنگار و عکاس به آنجا اعزام میشود؟ آیا برای ماموریتی اجباری بوده که در صورت نرفتن آنها خبر و عکسی مخابره نمیشد و یا خدای ناکرده همان داستان مزیت ماموریتها و خیل مشتاقان برای رفتن به ماموریت بوده است؟ .... امریکا در تمامی مواردی که مربوط به نیروهای نظامی می‌شود اعم از مراسمها و مانورها خود اقدام به تهیه وسیع خبر و عکس و گزارش میکند و همه این اسناد نیز به مهر و یا اسم ارتش آمریکا منقوش میشود. مگر در سایر ممالک برای هر مانور این همه خبرنگار و این تعداد نماینده شبکه های خبری اعزام می‌شوند؟؟؟؟ مقایسه تعداد خبرنگارانی که برای شورای وزیران اکو (که در چندین کشور از مهمترین تیتر خبرها محسوب می‌شد) به محل اجلاس میرفتند با تعداد خبرنگارانی که برای پوشش خبری یک مانور نظامی با تمام محدودیتهای آن می‌رفتند خود دلیلی بر این مدعاست.

مجید معافی 1384,09,20 ساعت 20:11


مرگ سخت است اما وقتی مرگ دوستانت باشد سختر است

جواد جان امروز هم یکی از دوستانم به نام رضا سعیدی که بازیگر بود را از دست دادم ـ خداوند همه را حفظ کند ـ

سلام
وبلاگ شما هم بسیار زیباست.
منهم از مطالب دوست داشتنیه وبلاگتون نهایت استفاده رو بردم.
موفق و موید باشید

جناب صبوحی عزیز با سلام . هنگامی که اهالی فکر و قلم کسی را مایه مباهات و افتخار بنامند لذتش دو که نه ، صد چندان است .
جا دارد ضایعه از دست رفتن خبرنگاران هواپپیمای سی -۱۳۰را به یکی از اعضای این خانواده بزرگ تسلیت عرض نمایم...کاسا

مرجان 1384,09,22 ساعت 07:49 http://2bareh.com

اول از همه اینکه وبلاگتون خیلی خوشگله. دوم از همه اینکه به شدت با شما در مورد رشته و حرفه مان موافقم

به به چهره جدیدی توی جمع وبلاگ نویسان میبینم که زیاد هم خوشایند نبید.مسوولان وبلاگها گفته بیدن بچه توی این جمع راه نودن آره قربونش ولی نودونم شما اینجا چه کار از خودتون در وکنید. به هر حال امیدوارم برای همه خبرنگاران برره ایآبرو جا وکنید. هر چند این تهرانیها نوفهمن!

سلام.
از اینکه به من سر زدی متشکرم.
آره خبرنگار یعنی خطر. خبرنگار یعنی کسی که هیچ کسی اونو دوست نداره. خبر نگار یعنی آگاه. خبر نگار یعنی کسی که بتونه همه کار بکونه.
***
جواد عزیزم،
ایران کشوری که هرکی به هرکیه . اینجا صاحب نداره چون اگه دلشون خواست می کنن و اگه دلشون نخواست نمی کنن. موبایل و ماهواره و تلویزیون و روزنامه براشون فرقی نداره.
موفق و پیروز باشی.

پیر شی پسرم...

الهام 1384,09,22 ساعت 20:21 http://migooyam.blogsky.com

جناب آقای صبوحی حالا که چند دقیقس که با شما آشنا شدم
اول از همه از دست دادن همکاران و دوستان خوبتونو بهتون تسلیت میگم و بعد از شما و تمام همکاراتون از ته دل تشکر میکنم و میخوام با وجود تمام خطراتی که در راه حرفه شما وجود داره ولی بازم بنویسید و به خاطر خدا فقط حقایق رو بنویسید چون هر چند تعداد کم ولی به هر حال هستند کسانیکه دنبال حقایق هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد