( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

تعامل میان ژورنالیسم و آکادمیسم

 تاثیر پذیری دانشگاه از مطبوعات و متاثر گشتن مطبوعات از دانشگاه نکته ای نیست که بتوان آنرا نادیده گرفت. بسیاری از دانشجویان و دانشگاهیان حضوری فعال و تعیین کننده در عرصه رسانه ها داشته اند و برعکس بسیاری از نامهای مطرح در این عرصه نیز همزمان ویا پس از دوره ای از کار حرفه ای خویش روانه دانشگاه شده اند.رابرت پارک، در آمریکای فاصله دو جنگ جهانی بود که از روزنامه نگاری به سوی دانشگاه رفت و به یکی از بزرگترین چهره های بنیانگذار جامعه شهری در دانشگاه شیکاگو ویکی از کلاسیکهای جهانی در این زمینه شد.ججم آثار مطبوعاتی مارسل موس انسان شناس فرانسوی واز بنیانگذاران اصلی این علم چندان کمتر از آثار علمی او نیست. در دوره معاصر نیز می توان به چهره های بارز و شاخصی در این عرصه دست یافت. چهره هایی همچون کلیفورد گیرتس، مانوئل کاستلز، آنتونی گیدنز، ادوارد سعید،میشل فوکو،ژاک دریدا، ژان بودریار،گابریل گارسیا مارکز و... همه از جمله کسانی بودند که چه در حوزه آکادمیک وچه در حوزه مطبوعات خوش درخشیده اند.                                                                
در عرصه علمی و اجتماعی دانشگاههای پراهمیت ومشهوری چون هاروارد،شیکاگو،کمبریج، آکسفورد ،کلژ دوفرانس و..به همان میزان در تربیت نخبگان اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی نقش داشته اند که رسانه هایی چون سی ان ان ، تایمز،گاردین، لوموند و یا فیگارو . با این اوصاف به نظر می رسد این دو هر یک دنیایی متفاوتی را شکل می دهند که می توان با حلقه ای به نام روشنفکری آنرا به هم پیوند داد.
زمانی که مارکس سردبیری روزنامه نویه راینیشه تسا یتونگ را برعهده گرفت و مقالات سر سختانه خود را منتشر کرد و این کار خود را بعدها نیز به عنوان نماینده روزنامه یورک دیلی تریبون ادامه داد ،ویا امیل زولا نامه معروف خود " من متهم می کنم!"  را در محکوم کردن فساد در ارتش فرانسه در جریان پرونده دریفوس در مطبوعات به چاپ رساند، زمانی که مارسل موس وژان ژورس در روزنامه اومانیته علیه سیاست های جنگ طلبانه قلم می زدند، زمانی که آلفرد سووی جمعیت شناس معروف فرانسوی برای نخستین بار در مجله نوول ابسرواتور واژه "جهان سوم" را برای پرده برداشتن از واقعیتی به نام نابرابری اقتصادی در جهان  ابداع کرد،زمانی که در دهه 1960 ژان پل ساتر وسیمون دوبووار نسخه های روزنامه مائوئیستی " ارمان خلق" را برای مقابله با ممنوعیت آن در خیابانها به فروش می رساندند و دستگیر  می شدند و یا زمانی که بریان مگی در دهه 1970 فیلسوفان  بزرگ را پای صحبتی خودمانی در تلیویزیون بی بی سی می نشاند تا میلیونها نفر نظاره گر مباحث فلسفی باشند و .... بدون تردید بسیاری به نقش و ضرورت وجود این تعامل و همبستگی آگاه نبودند. روشنفکران می کوشیدند با بهره مندی از نشریات افکار و ایده های خود را به متن جامعه ای انتقال دهند که خود از میان آنها واز درون آنها برخواسته بودند. گرچه داستان ژورنال  باپدیده ضد اسکولاستیک ( ضد آکادمیک)  دستگاه چاپ از منظر کلیسا  ابداعی شیطانی لقب گرفت که می توانست کتاب و هر چیز مقدس را با انتشار آن در هزاران نسخه از تقدس خارج کرده و نمود زمینی به آن دهد اما سیر تغییرات اجتماعی و نظامهای سیاسی در طول تاریخ به حیات آن نمود دیگری داد. فرآیند روشنگری و رنسانس علمی  کار روزنامه نگاران را به نوعی راهزنی مقدس تبدیل ساخت، عیارانی که رابین هود وار از پناهگاههای خود(تحریریه ها) بیرون می آمدند وبر کاروان های اشراف( اطلاعات) یورش می بردند وثمره کار را میان نیازمندان(مخاطبان) تقسیم می کردند. نیازمندان نیز همچون تشنگان در انتظار او ویارانش  (انتشار ) بودند تا خود را سیراب کنند. با این حال این وضعیت در همه جا به یک شیوه سپری نشد. حضور نمادهای استبدادی وتلاش آنها برای حذف حضور روشنفکران از صحنه مطبوعات به تدریج  موقعیت مطبوعات را دگرگون کرد. با عامیانه شدن بسیاری از ژورنالها ارزش استعلایی آن نیز کمرنگ شد. با این حال هنوز این عرصه از وجود قطب روشنفکری کاملا خالی نشده است. امروزه هم حلقه اتصال دانشگاه و مطبوعات را طیفی از روشنفکران جوانی تشکیل می دهند که بواسطه تعلق خویش به مداراخلاق تمامی سعی وتلاش خویش را بمنظور خنثی کردن اثر ویرووسهای مطبوعاتی وهکرهای اخلاقی به کار می گیرند.                                                                                                                             

نظرات 2 + ارسال نظر

مطلب فوق العاده جالبی بود. روزدانشجو را تبریک میگویم.

آرش شفاعی 1384,09,16 ساعت 15:50

همه با هم رفتند...بی وفایی توی جمعشان نبود ...مثل همیشه که با هم کتک می خوریم همه با هم می رویم و میآییم همه با هم قرار می گذاریم:فردا برنامه وزارت فلان سازمان بهمان و ...!

همه با هم رفتند...کاری به خط و خطوط روزنامه یا خبرگزاریشان نداشتند...مثل همیشه که هم را می بینیم و با هم گرم سلام علیک می کنیم و دلمان برای هم تنگ می شود...این که قدسی یا شرق یا رسالت یا توسعه یا جام جم یا همشهری یا کیهان ...یا...یا...مهم نیست!

همه با هم...همه سوختند...چیزی ازشان نمانده؟...نمانده؟...فکر می کنید....!

از فردا در کلمه کلمه خبر های هر کداممان تکرار می شوند

از فردا نه

از همین امروز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد