( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

سر دبیران امروز سردبیران دیروز

علی اکبر قاضی زاده ،استاد ما در دانشکده خبر که 36 سال پیش با ورود به روزنامه کیهان حیات ژورنالیستی خود را آغاز کرده و این روزها به لحاظ تفکرات سیاسی خود دل خوش چندانی از هواداران آن ندارد، معتقداست شرط ورود به عالم پر هیجان روزنامه نگاری دود چراغ خوردن وخاک خوردن است، چیزی که دیگر بزحمت بتوان حتی در مطبوعات مطرح امروز سراغی از آن گرفت .قاضی زاده در خاطرات خود از آن روزها می گوید:" ورود به کیهان با معرفی وآشنا بازی بود اما ماندگاری در آن قصه دیگری بود.روزنامه نگاری که تازه به کیهان می آمد در روز های اول جای نشستن نداشت وبه وی اجازه نشستن روی صندلی نمی دادند." فضای امروز روزنامه های ما کمتر شباهتی به روزهایی که قاضی زاده رقابت با اطلاعات راتجربه می کردند دارد.سردبیران روزنامه ها که غالب آنها با فضای تحریریه ها آشنایی لازم را ندارند همچون بسیاری از مدیران اجرایی پس از ورود با استفاده از روش چیدمان ماشینی افقی را برای خود ترسیم می کنند که گویی پیش از آنها هیچ کاری در این مجموعه صورت نگرفته ودر بهترین وضعیت معتقدند اقدامات پیشین ناکافی و ناقص بوده است. "حیدری" یکی دیگر از روزنامه نگاران با سابقه کشورمان که او هم روزهایی چون قاضی زاده را تجربه کرده است در همین خصوص می گوید:گاهی سردبیری از روزنامه می رفت وبه دنبال او روز نامه نگاران دیگری هم از روزنامه می رفتند.....
نمی دانم کدامیک از شما دوران خدمت نظام وظیفه را تجربه کرده اید .اما قطعا از نظام ارشدیت و احترام به ما فوق در این مجموعه چیزی شنیده اید. در این نظام سربازان وظیفه نسبت به یکدیگر رتبه بندی می شوند، اما این حکایت ، اتفاق نادر تحریریه های ماست. در اندک زمانی روزنامه نگاران کارکشته به حاشیه رانده می شوند وسردبیران که وهم قحط الرجال بودن تحریریه شان امکان گزینش وچینش صحیح نیروها را از آنها سلب کرده است پس ازمدتی به گزینشی دست می زنند که اعتبار مجموعه تحت سرپرستی آنها را زیر سوال می برد".قاضی زاده" در ترسیم همان فضایی که ذکر آن در بالا رفت ودر تبیین نقش سردبیران ،مدیران ویا به تعبیر وی ناشر روزنامه می گوید:" ناشر روزنامه جلیقه معروفی داشت که درون آن سکه طلا بود.وقتی کسی کار خاصی انجام می داد ناشر به تحریریه می آمد وجلوی همه به آن خبرنگار سکه می داد با این کار نشان می داد که متوجه کار خوب روز نامه نگا ران می شود.
.امروزبسیاری از روزنامه نگاران ساعت ها وشاید روزها نشانی از سردبیران خود در تحریریه ها نمی یابند وتنها زمانی سروکله شان پیدا می شود که احتمالا بخواهند عامل ویا عوامل " گاف"های روزانه را توبیخ وسرزنش کنند.

نظرات 3 + ارسال نظر

سلام

متاسفانه همه جای این مملکت همینجوریه

خوشحال میشم به منم سر بزنی


یا علی

چرا زودتر خبر نکردی که بیام و اظهار فضل کنم.

سلام:از اینکه از پیشنهاد من پشتیبانی و حمایت کردید سپاسگزارم //اما در مورد روز نامه نگاری من در دوران دبیرستان مسول و نگارنده روزنامه دیواری مدرسه بودم و در بین قلم به دستان تنها روزنامه نگاران نیستند که دیگر بوی عطر دود چراغ را نمی دهند نویسندگان و مولفین و مترجمین هم همینطور شده اند ببینید می خواهند با یک معضعل یک مشکل اجتماعی در کشور تحقیق کنند و بعد در مورد آثار روانی ان کتاب بنویسند تا کجای نوشته نویسنده با حقیقت سازگار است و تا کجا برای دغدغه نان قلم نزده است نان در اوردن و نان خوردن یکی از نیازهای انسان است و در رفاه زندگی کردن هم ارزوی هر انسانی است اما به کدام بهانه و به چه بهایی تحمیل و خورندن مطالب کاذب و دروغ // پاینده باشید این قصه بلند است و دردناک چه بگویم //باشد تا خزانه غیبم دعوا کنند //احمد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد